ٱویسا جونٱویسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

ٱویسا عشقه مامان و باباش

هشت ماه و هشت روزگی

1394/12/17 12:57
نویسنده : شادی
143 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه داره عید نزدیک میشه ،مامانی هم مشغول خونه تکونیه جیگر مامانم خیلی کمک میکنه من گردگیری میکنم و برق میندازم شمام بعد از من میای انگشت کاریش میکنی.

خوشگل مامان یه لباس دیگم برای عیدت دوختم که بعدا عکسشو میذارم، یه پیراهن لی ویه پیراهن تورتوری هم برات خریدم ، یه لباس پیشبندیم از سیسمونیته که اندازته واسه عید ، دو تا پیراهنم خودم دوختم که حسابی خوجل شی، یه کفش گل گیه سفیدم برات خریدم که خیلی نازه ، یک کفش صورتی هم بعدا که خیلی خوشم اومده بود خریدم که اندازش کوچیکه باید عوضش کنم ، یه کفش اسپرتم از سیسمونیت اندازته اینم شد سه تا کفش هووووورا.

 

حالاخوجل مامان چیکار میکنه : همش مبل و میگیره بلند میشه و حرکت میکنه وصندلی نهار خوری رو میگیره و بلند میشه و توی ٱشپزخونم کاپینتا رو میگیره می ایسته و در تراس ٱشپزخونم که دیگه شیشه هس اونممیگیری بلند میشی وای که چه شیطون شدی همین روزاس که راه بری اصلنم دراز نمیکشی حتی برای پوشک عوض کردن بابات باید بیاد کمک ، پله دستشویی هم که شده محل بازیت همش میری اونجا تق تق میکنی ،یادگرفتی بای بای کنی ، حسابی هم میرقصی ،روپاهات ایست میکنی و خودتو به چپو راست تکون میدی و وقتیم که میگی هی هی خودتو بالا پایین میندازی همه اینکارا رو وقتی میکنی که دستاتو گرفتیم، تو چقد شیرینی مامانی همش دنباله من راه می یفتی هر جا میریم سریع میای ،غذام که بیشتر روز نیمدانه لعابدار که دوساعت پختم رو با کره و ماست قاطی میکنم که خیلی دوس داری، خوجل مامان عاشقتم خیلی زیاد عسلکمممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)