یک سال و پنج ماه و بیست و سه روزگی
امروز ظهر با بابایی رفتی پارک النگ دره هوا هم عالی بود ...
نویسنده :
شادی
14:21
کارهای جدید جوجه من تا الان ، یک سال و سه ماه و دوازده روز
خیلی وقته نتونستم به وبلاگ خوشگلم سر بزنم اصلا وقت نمیشه ک نمیشه خوشگلم دندون عقب جدید در اورده البته خیلی وقته ، دیگه روز ب روز شیرین تر میشه کلماته جدیدم یاد گرفته مثله ، اینجا، بشین ، نیست تازگی هم میگه مسی همون مرسی خودمون عکس جدیدم زیاد دارم ک خدا بخواد کم کم میذارم امشب هم اولین تاسوعای دخملی بود ک خاله فاطمه طبق هر سال شوهرش حلیم میداد و ماهم اونجا بودیم ، پارسال همین موقع جواب ازمایش بارداریمو گرفتم و معلوم شد که نی نی کوشولو دارم چقد زود گذشت ایشالا خدا ب همه فرزند صالح بده.
نویسنده :
شادی
1:54
تولد یکسالگی
فردای روز دختر ، پانزدهم مرداد برا دخملی تولد گرفتیم با تاخیر چون تولدش ماه رمضون و شب قدر میشد گذاشتیم سر فرصت و یه روز خوب یگیریم عکسهای تولد تاج تولدم خودم درستش کردم که توی عکس بالا هستش اینم لباس ست مادر و دخملی که عمه جونش زحمتشو کشید اینم پشته پیراهن دخملی ...
نویسنده :
شادی
22:08
اولین عید فطر با جوجه
اولین عید فطر دخملم رفتیم مشهد ۱۶ تیر رفتیم و ۱٨ برگشتیم . اینم عکسهای جوجه ...
نویسنده :
شادی
21:41
یکسالگی
۲۳ تیر رفتیم بهداشت برای واکسن یکسالگی چون هم سرما خورده بودی و هم تب و اسهال داشتی چند روز و اینکه عید فطرم رفتیم مشهد به خاطر همه اینها دیر شد . وزن شما هم ٨٨۰۰ و قد شمام ۷۷ بود واکسنم که به دستت زدن که اصلا درد نداشت و گریه نکردی
نویسنده :
شادی
21:24
کار جدید
سی ام خرداد ، ۱۱ ماه و ۲۱ روز گی دخملم یاد گرفتی دور خودت بچرخی مثه فرفره ، انقدم به من میچسبی که کارهامو به سختی انجام میدم ،گاهی وقتها هم میری رو تراس اب بازی میکنی کلا هم که از حموم بدت میاد از قسمت اب ریختن روی سرت وگرنه ک بیشتر وقتها کنارحمومی ، خیلیم خوشگل بوس میفرستی از نوع صدادارش .
نویسنده :
شادی
0:49
ده ماه و سی روزگی
پنج ماه و یست و هفت روزگی فسقلی خانوم
دوم خرداد
عزیز دلم پنجشنبه و جمعه سرمای شدید خوردی و تب داشتی شنبه بردمت پیش دکتر فوق تخصص کلی دارو بهت داد ،خدا رو شکر دیگه تب نکردی اما هنوز سرما خوردگیت خوب نشده اولین باره که داری دارو می خوری البته به جر ویتامینات اصلنم دوس نداری دارو بخوری ایشالا ک زودتر خوب شی جیگرم ، ده ماه و بیست و چهار روزگی دخملی روز یکشنبه رفتیم دریای فرح اباد ساری با مامانیا و خاله سارا و عمو امیر خیلیم خوش گذشت دخملی هم حسابی اب بازی و پیاده روی کرد ...
نویسنده :
شادی
1:01