ٱویسا جونٱویسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

ٱویسا عشقه مامان و باباش

اولین جنگل دخملی

مامانی پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت  ده ماه و هفت روزت بود که اولین بار بردیمت جنگل . رفتیم جنگل النگ دره و غروبشم هزار پیچ اینم عکسهای هزار پیچه .       ...
18 ارديبهشت 1395

عکسهای اول ده ماهگی

 نهم اردیبهشت ، عکسهای اول ده ماهگیت اولین لباس تابستونه ای که توی سال ۹۵ برات خریدم ، تاپ و شلوارک کیتی هوام که دیگه داره گرم میشه ایشالا بپوشی بریم پارک .             ...
18 ارديبهشت 1395

اولین قدمهای طولانی جوجه ما

امروز دوشنبه۱۳ اردیبهشت -   ۱۰ ماه و ۴ روزگیت خونه مامانیا به اندازه یه متر خودت با قدمهای کوچولوت راه رفتی ، معلمتم که مامانیا هس دیگه همینجوری ادامه بده بره چند روز دیگه میدویی
14 ارديبهشت 1395

اولین گردش پارک دخملی

چهارشنبه ٨ اردیبهشت  ، نه ماه و سی روزت بود که برای اولین بار با خاله جونات و خواهر زاده هام رفتیم پارک چاله باغ  خیلی هم خوش گذشت،شمام که همش اینور و اونورو نگاه میکردی به خاط همین عکسات زیاد خوب نشدن حالا ایشالا تا پارکهای بعدی و عکسهای دیگه .         ...
11 ارديبهشت 1395

اولین قدمهای جوجه من

دوشنبه ۶ اردیبهشت دخملم اولین قدمهاشو تنهایی برداشت ، مامانی امشب دو سه قدم خودت راه رفتی ، امروز پسر عموت ٱرشا به دنیا اومد ما هم غروب گذاشتیمت خونه مامانیاو با بابایی رفتیم ملاقات .
11 ارديبهشت 1395

۶ اردیبهشت ۹۵

 ۹ ماه و بیست و هشت روزگی  دخملکم دیگه میتونی گی پ ، فوت میکنی ، وقتیم میگیم بوس کن صورتتو میذاری و فوت میکنی دیگه درو دیوارو میگیری و تند تند راه میری یه کامیون بزرگ عمه فاطمه داده که باهاش بازی میکنی و میزاریمت عقبش و دورت میدیم خلاصه خیلی بلا شدی ...
6 ارديبهشت 1395