عکسهای جدید عشقم امروز چهار ماه و ده روز
قربونه انگشت خوردنت بشم مامانی اینجا انگار خوابت گرفته بود همش خمیازه میکشیدی الهی مامانی قربونه اینخمیازه کشیدنت بشه عاشق این خندهاتم جیگرررررم نانازم این روزا خیلی شیرین شدی؛ هر روزم شیرینتر میشی ،هر عروسکیم که بهت میدم سریع میخوای بزاری توی دهنت ، قربونت بشم لثه هاتم خیلی میخاره سر شیشتو که میزاری توی دهنت محکم بینه دو تا لثه هات میکشیش قربونت بشم کی دندون در میاری مامانی ...
نویسنده :
شادی
18:13
عکسهای جیگر طلای مامان ؛۴ماه و ۹ روز
جیگرم عادت داری همش گوشه لباستو بگیری ای جانم ٱویسا و دوستش پاتریک ؛ اینجام همش پاتریکو میخواستی بخوری منم ازت میگرفتم میذاشتم کنارت ...
نویسنده :
شادی
12:57
عکسهای چهار ماه و هشت روزگی عشقم
خوشگلم بعد از واکسن چهار ماهگیش ؛ نهم ٱبان 94
دختر نازم رفتیم بهداشت واکسنتو زدیم، شمام موقع وزن گیری خیلی گریه کردی اخه نمی خوستی دراز بکشی توی ترازو ؛ الهی مامان فدات شه ترازو هم اشتباها چهارده کیلو وزنتو میزد ؛تنظیماتش بهم ریخته بود مامانیا هم گفتش ک وزنه دخترمون انقد نیس ؛ خلاصه سه بار شما رو ترازو رفتی و همش گریه میکردی و ارومم نمیشدی بابایی هم همش بغلت میکرد که اروم شی ؛ واکسنتم که میخواستن بزنن بابایی بردت اتاقه تزریق که یکم عادت کنی و گریه نکنی که اونجام که دراز کشیدی کلی گریه کردی ؛مامانی هم بیرون اتاقه تزریق وایستاده بود اخه دلشو نداش اشکه دخملشو ببینه فدات شم مامانی،بعد واکسنتم رفتیم خونه مامانیا اونجام همش پاهاتو مینداختی بالا؛انگار نه انگار که واکسن زدی کلی هم میخندید...
نویسنده :
شادی
1:54
فسقل خانوم سه ماه و بیست و دو روز
عکسهای جیگر مامان ۳ ماه و ۲۱ روز
جیگر مامان اینجا اوایل سه ماهگیشه قربونش بشه مامانش
سیسمونی ٱویسا جون
نانازی من این اولین لباسی که بعد مشخص شدن جنسیتت خریدیم مامانی همون اول که دیدش خیلی خوشش اومد چون خیلی کوچولو بود سایزش یک بود ایشالا بپوشی مامانی لذتشو ببره عسلم این لباسای نازم با مامان بابایی برات خریدیم ،خودم انتخابشون کردم خیلی نازن اینا رو هم مامان بابایی خریده اون پیراهن فسقلی رو هم مامانی انتخاب کرده این پیراهنه سمته چپی رو عمه زینب خریدش اون راستیه هم کادو دختر خاله مامانی مریم جونه پیشبندم که مامانیم خریده برات قربونت بشم این چند تیکه و پبراهن رو هم مامان بابایی از مکه برات ٱوردن اینم کادو خاله فاطمه ، که قبل از اینکه توی شکم مامانی بیایخاله فاطمه برا...
نویسنده :
شادی
17:24