ٱویسا جونٱویسا جون، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ٱویسا عشقه مامان و باباش

مروارید پنجم

سه شنبه بیست و پنجم اسفند دندون پنجم ، سومیه بالات سر زد خوشگلم ،هشت ماه و شانزده روزگیت پنجمین مرواریدت مبارک باشه خوشملم اصلا واسه دندونات اذیت نکردی خدارو شکر وقتی در میاد متوجه دندونت میشم
27 اسفند 1394

هشت ماه و هشت روزگی

دیگه داره عید نزدیک میشه ،مامانی هم مشغول خونه تکونیه جیگر مامانم خیلی کمک میکنه من گردگیری میکنم و برق میندازم شمام بعد از من میای انگشت کاریش میکنی. خوشگل مامان یه لباس دیگم برای عیدت دوختم که بعدا عکسشو میذارم، یه پیراهن لی ویه پیراهن تورتوری هم برات خریدم ، یه لباس پیشبندیم از سیسمونیته که اندازته واسه عید ، دو تا پیراهنم خودم دوختم که حسابی خوجل شی، یه کفش گل گیه سفیدم برات خریدم که خیلی نازه ، یک کفش صورتی هم بعدا که خیلی خوشم اومده بود خریدم که اندازش کوچیکه باید عوضش کنم ، یه کفش اسپرتم از سیسمونیت اندازته اینم شد سه تا کفش هووووورا.   حالاخوجل مامان چیکار میکنه : همش مبل و میگیره بلند میشه و حرکت میکنه وصندلی نهار خو...
17 اسفند 1394

مروارید چهارمم اومد

دخمل نازم هفت ماه و  بیست و یک روزگیت دندونه دوم بالاتم سر زد ، این روزام که همش دندون قروچه می کنی و مبلا رو میگیری و بلند میشی و از پله اشپزخونه هم خودت بالا میری  ؛ خاله سارام میگفت دیشب مبل و گرفتی و دو قدم جلو رفتی مامانی قربونت شه
2 اسفند 1394

چهار دست و پا رفتن ٱویسا

  خوشگل مامان یه روز بعد تولد امیر علی هشت بهمن ؛ یه روز قبل هفت ماهگیش چهار دستو پا رفت اینم یه سری از عکسهای امروز ۷ ماه و پنج و شش روزگی با لباس مامان دوزش ، دندون بالاییتم سر زد عشقم دوشنبه ۱۲ بهمن هفت ماه و سه روزگی مبارک باشه جیگلم                 ...
15 بهمن 1394

شش ماه و هیجده روزگی خوشگل مامان با لباس مامان دوزش

این لباس ٱویسا رو دیروز دوختم ، خیلی وقت بود که میخواستم بدوزمش اما وقت نمیشد اخه دخملی نمیذاره که ؛  همینم دو ساعته دوختم نمونه ٱزمایشیه ههه ، بعدا بهترشو میدوزم ایشالا                                 ...
27 دی 1394

اویسا برای اولین شب توی اتاقش خوابیده

خدا رو شکر تب دخملی بعد از واکسه دیرز پایین اومدش ، و منم که تصمیم گرفته بودم بعد واکسنش بزارمش شبا توی اتاقه خودش بخوابه تصمیممو عملی کردم امشب ، قرار بود فردا پنجشنبه اینکارو کنم که امشب انجام دادم به نظرم هر چه زودتر اینکار انجام شه بهتره چون عادتای نی نی از شش ماهگی شکل میگیره ، دخملم قبلشم توی گهواره میخوابیده اونم بعد از واکسن دو ماهگیش واسه همین فکر نکنم براش سخت باشه چون از اول جاش جدا بوده اما این روزا چون غلت میزنه جاش توی گهواره تنگه و نلصفه شب پیشه خودم میخوابید چند شبی برای همینم نمی خواستم که عادت شه براش ، فعلا شبا پایین تختش می خوابم ببینیم چی میشه؛ ٱویسا شش ماه و نیمگی ...
24 دی 1394